مسیر خدا

Image result for ‫علم یا ثروت‬‎

جمعیت زیادی دور حضرت علی علیه السلام حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:یاعلی! علم بهتر است یا ثروت؟

علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد !


مرد که پاسخ سوال خود را گرفته بود،سکوت کرد.در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: اباالحسن!سوالی دارم ، میتوانم بپرسم؟امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس!! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ علی علیه السلام فرمود :علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می کند؛ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی. نفر دوم که از پاسخ سوالش قانع شده بود،همانجا که ایستاده بود نشست.در همین حال سومین نفر وارد شد، اونیز همان سوال را تکرار کرد،و امام نیز در پاسخش فرمود:علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار! هنوز سخنان امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟ حضرت علی علیه السلام در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می شود.


نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سوال را تکرار کرد. حضرت علی علیه السلام در پاسخ او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند؛ ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند. با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب اورا نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتما این هم می خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت ! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: یاعلی ! علم بهتر است یا ثروت ؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز ! چرا همه یک سوال را می پرسند ؟ نگاه متعجب مردم گاهی به تازه وارد ها دوخته می شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی علیه السلام وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت ؟ امام دستش را به علامت سکوت بالا بردند و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد. مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی علیه السلام هم در آن ! هر چه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشده ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود ، گفت: از کجا معلوم ! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن وقت در میان مردم رسوا می شود و ما به مقصود خود می رسیم!
مردی که آن طرف تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتما آنوقت این ما هستیم که رسوای مردم شده ایم! مرد با همان آرامش قبلی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید، که امام در پاسخش فرمودند: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش می ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.


سکوت، مجلس را فرا گرفته بود، کسی چیزی نمی گفت، همه از پاسخهای امام شگفت زده شده بودند که نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یاعلی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود.


نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: یا اباالحسن ! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی علیه السلام مردم به خود آمدند؛ علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سوال کنندگان ، آرام و بی صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی که آنان مسجد را ترک می کردند، صدای امام را شنیدند که می گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من می پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم.


منبع:کشکول بحرانی،جلد 1، صفحه 27،به نقل از امام علی بن ابیطالب علیه السلام، صفحه 14

نظرات  (۱)

خوبه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی